براي تو كه درمان عشقي

دلا
یاران سه قسمند گر بدانی
زبانی اند و نانی اند و جانی

به نانی نان بده از در برانش.
محبت کن به یاران زبانی.

ولیکن یار جانی را نگه دار.
به پایش جان بده تا میتوانی

براي تو كه درمان عشقي...

فکر کنم بالای ۲۰ بار گوشیمو ورداشتم زنگ بزنم بگم بریم جاده تو دل طبیعت بدون برنامه بودن قید و هیچی شبم تهش تو ماشین بخوابیم اما قیافه مهربون لوس بداخلاقت اومد جلوم و نظرم عوض شد. 

تو چی؟

براي تو كه درمان عشقي...

براي تو كه درمان عشقي...

عزیزم نه به من اعتماد کن نه به چشمات، فقط به دلت اعتماد کن

براي تو كه درمان عشقي...

می گفت کم اورده، بریده از زندگی. خسته شده، داره خفه میشه توی شهر خودش. خفه مثل این ماشین ها که هرچی استارت میزنی روشن نمیشه باید هول بدی!!

یک روز صبح که از خواب بیدار شد تصمیمشو گرفت، خودش خودشو هول داد و انداخت تو اتوبان. سر عوارضی تورو دیده بود...

همون روز چراغ خونش روشن شدش!!! برگشته بود!!!

براي تو كه درمان عشقي...

یکم ناراحتم یکم خوشحال. ناراحت ازینکه فهمیدم علت چیه و و خوشحال ازینکه‌ چشم هامو باز کردم.یکم برگردیم عقب تر!! وقتی برگشتی فکر کردم فهمیدی که اشتباه کردی! فکر کردم اون داستان برات تموم شده و هزار تا خ براي تو كه درمان عشقي...

به نام حق

دفعه اولم نیست،‌ای کاش دفعه آخرم باشه

من الله توفیق

امیر ۲۸ آگوست سال ۲۰۱۹

براي تو كه درمان عشقي...

خدا کند یک اتفاق خوب بیـفتد وسط زندگیمان
آری همینجا
وسط بی حوصلگی های روزانه مان ،
نگرانی های شبانه مان ،
وسط زخم های دلمان ...
آنجا که زندگی را هیچوقت زندگی نکردیم ...

یک اتفاق خوب بیفتد
که خاطرات سالها جنگیدن و خواستن و نرسیدن از یادمان برود…

آنگونه که یک اتفاق خوب
همین الان ؛
همین ساعت ؛
همین حالا ؛
از پشت کوه های صبرمان طلوع کند و
غروب همه غصه هایمان باشد
طلوعی که غروبش همیشه خیر است

 

پی اس: دیگه حوصله جنگیدن با خاطراتمو ندارم

براي تو كه درمان عشقي...